سبد خرید

سکه ها فریاد می زنند
27 فروردین 1404
2 دقیقه زمان مطالعه
سکههایی که از دل تاریخ میآن، نه از ویترین فروشگاهها
بعضی چیزها توی زندگی یهجوری با دل گره میخورن. مثل وقتی یه سکه قدیمی رو توی دست میگیری، بیاینکه بدونی دقیقاً چی داره میگه، ولی حس میکنی حرف برای گفتن زیاد داره. سکههایی که صدای روزگار توشون مونده، مثل یه نامه بیصدا از گذشته.
شاید کوچیک باشن، شاید فراموش شده، ولی هرکدومشون رد یه آدمه، یه تصمیم، یه مسیر. برای بعضیا فقط یه تکه فلزن، ولی برای یه دل عاشقِ جزئیات، میشن قطعهای از پازل تاریخ. از همین چیزای کوچیکه که میفهمی گذشته چقدر زندهست.
وقتی سکهها رو جمع میکنی، انگار داری یه آرشیو شخصی از جهان میسازی؛ بدون مرز، بدون زمان. نه فقط واسه ویترین، بلکه برای لذت نگاه کردن، لمس کردن، فکر کردن...
دستتو روی آلبوم میکشی و احساس میکنی داری تاریخ جهان رو ورق میزنی 💚